۱۳۸۸ آبان ۲۸, پنجشنبه

نمی ذارم

نمی ذارم تو رو از من بگیرند حتی تو عالم عکس و نقاشی
رو پیشونی سر نوشتته تو فقط مال خودم باشی
نمی ذارم که تو رو به دزدنت جای تو فقط رو چشای منه
توی فال من فقط اسم توه کسی که چشاش مپ تو روشنه
نمی ذارم اینهمه خاطرمون پنهونی کنج یه خورجین بمونه
قسمت طالع تو سفر بشه واسه من به درد سنگین بمونه
نمی ذارم اونا که کم عاشقن من واز خیال تو جدام کنن
نمی ذارم تو بری که آدما همشون با سرزنش نگام کنن
نمی ذارم توی خلوتت کسی بیاد و با تو دی بده
اون باید لذت این دس دادنو به من و خاطره تو پس بده
نمی ذارم کسی جز خودم یه روز با تو و با رویاهات کنار بیاد
تازه از تولد تو حق داره توی هر پس کوچه ای بهار بیاد
نمی ذارم که نوازش کسی شب ناز مژه هاتو خراب کنه
نمی ذارم خونه ارزومو کسی با اومدنش خراب کنه
نمی ذارم یه غریبه با نگاش پادشاه دل بی ریات بشه
نمی ذارم به بهونه کسی عشق و دنیای منو یادت بره
تو یه عمره دیگه زیبای منی با یه دنیا اعتماد و خاطره
ترس رفتنت دیوونه م می کنه ولی این دیوونه که کاره ای نیست
زیبا چش به رات می مونم همیشه تنها دل خوشیم اینه چاره ای نیست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر